دیکشنری
داستان آبیدیک
hand barrow
hænd bæɹo
فارسی
1
عمومی
::
خاك كش دستی، زنبه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HAMMOCK CHAIR
HAMMY
HAMOUS
HAMP SHIRE
HAMPER
HAMSHACKLE
HAMSTER
HAMSTRING
HAMSTRING MUSCLE
HAMULUS
HAND
HAND AND FOOT
HAND BACK
HAND BAG
HAND BALL
HAND BARROW
HAND BASIN
HAND CART
HAND CODED PROTOTYPES
HAND DOWN
HAND DOWN FROM TO
HAND GALLOP
HAND GEOMETRY
HAND GLASS
HAND GRIP
HAND HELD CIRCULAR SAW
HAND IN
HAND IN GLOVE
HAND IN HAND
HAND IT OVER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید